یازینب
به تل برآی و ببین جسم بی سرم زینب
بیا که گشته زمین خون پیکرم زینب
تو ای تو وارث مظلوم رحمت العالم
تو ای تو بنت محمد پیمبرم زینب
قسم به فرق پر از خون حیدر کرار
که فزت خوانده ام ای یار حیدرم زینب
ببین شکسته چنین پهلوی مرا دشمن
بیا بیا تو پرستار مادرم زینب
به ناله های حسن یاور غریب پدر
تو ای نشسته کنار برادرم زینب
بیا که لشگری از بغض و کینه های فدک
به خون کشیده مرا ای تو خواهرم زینب
تمام گریه ی هفت آسمان برای تو شد
ولی چه سود پس از ذبح اصغرم زینب
شعر از : محمدحسین داودی
نظرات شما عزیزان:
[ 23 تير 1394 ] [ ] [ محمد حسین داودی ]
[ ]